موانع توسعه ایران - نیما ناعم، امید یعقوب زاده
مؤلفین کتاب موانع توسعه در ایران سعی داشتهاند به کمک سلسله نشستهایی پیرامون «علل توسعهنایافتگی ایران» بدون جهتگیری سیاسی و با نگاهی علمی و تخصصی نظرات هشت تن از مهمترین کارشناسان را در رابطه با موضوع موردنظر بررسی کنند. به همین جهت اساتید نامبرده در ذیل هریک از نگاه خودشان موضوع را بررسی کردهاند. کتاب در چهار فصل (اقتصادی، جامعهشناختی، تاریخی و سیاسی) تدوینشده و در هر فصل دو استاد ایراد سخن کردهاند. درواقع هر فصل موانع و علل توسعهنایافتگی را از دیدگاه خاصی بررسی کرده است. برای هر سخنرانی یک تیتر اصلی انتخابشده که عیناً در ذیل آورده شده و سپس نظرات استاد مربوطه بهطور خلاصه اشارهشدهاند.
1. چالشهای اقتصادی توسعه در ایران
توسعه و اقتصاد
دکتر سعید لیلاز با طرح مواردی مثل:
موانع اقلیمی توسعه،
نیاز به مدیریت اقتصادی،
عدم تعامل گروههای مختلف برای پیش برد توسعه،
و تحولات جمعیتی به بحث موانع توسعه پرداخته است و توسعهیافتگی را درگرو رشد گروههای محروم جامعه میداند.
عوامل ناکامی توسعه اقتصادی در ایران
دکتر یدالله دادگر در مقاله خود تحت عنوان عوامل ناکامی توسعه اقتصادی در ایران اقتصاد را در ساختارهای کلان اقتصادی مورد تحلیل قرار داده است و توسعهنیافتگی ایران را ساختاری میداند لذا برای برونرفت از آن نیاز به اصلاح ساختارها است و انتظار زیادی از برنامهها و سیاستهای مختلف نمیتوان داشت. این مقاله پس از بررسی تاریخچهای کوتاه از نظرات توسعه به عوامل ناکامی توسعه و پیشرفت در ایران میپردازد و در ادامه لوازم رسیدن به توسعه اقتصادی استاندارد و اوضاع عمومی توسعهنیافتگی در ایران را بررسی میکند. در پایان راههای برونرفت از ناکامی توسعه در ایران را بیان میکند، دراینبین توجه به نقش نهادها و بسترهای مکمل توسعه مهمترین سهم را دارد مثلاً بهینهسازی بخش عمومی، ایجاد بسترهای کافی برای شایستهسالاری، قانون اساسی مناسب، تفکیک قوا، نبود نهاد فراقانونی و اصلاح سیستم نظارتی شورای نگهبان.
2. چالشهای جامعهشناختی توسعه
آقایان دکتر امین قانعی راد و دکتر ابراهیم توفیق از منظر جامعهشناسی و جامعهشناسی تاریخی موانع توسعه را بیان میکنند.
چالشهای توسعه در ایران
دکتر امین قانعی راد توسعه را امری تاریخی میداند و نه جبری لذا ما امری ذاتی و لایتغیر نداریم که مانع توسعه باشد. بررسی توسعه در ایران به زمان مشروطه برمیگردد که با ناکامی باعث میشود همگان نیاز به استبداد برای ساماندهی را حس کنند. نوسازی با حکومت رضاشاه در ایران آغاز شد که همراه با تنشهای اجتماعی بین روشنفکران و روحانیت بود ولی اقتدارگرایی رضاشاه در حل این تنشها و ایجاد توسعه پایدار موفق نبوده است.
دکتر ابراهیم توفیق نیز توسعه را امری تاریخی و کانتینجنت میدانند که ارادهای برای انجام آن در کشور نیست، هرچند میل به توسعه وجود دارد. مثلاً از سال 84 تا 92 توسعه کاملاً از هم میپاشد درحالیکه توسعه به دولت توسعهگرا نیاز دارد. لذا تناسب قوا برای توسعهیافتگی بسیار اهمیت دارد. در کنار این مباحث رشد دانش، تحلیل واقعیات، تأمین اجتماعی و سازماندهی منابع نیز نقش بسزایی دارند.
3. چالشهای تاریخی توسعهنیافتگی
ریشههای نظری توسعهنیافتگی
آقای دکتر قباد منصور بخت از جنبه تاریخی ریشههای نظری و اندیشهای توسعهنایافتگی را موردبحث قرار میدهد. ایشان پس از بررسی روند تاریخی شکلگیری توسعه در غرب به تاریخ توسعه در ایران میپردازند. طبق دیدگاه ایشان قاجارها در برابر توسعه میایستند و پهلوی توسعه را اجرایی میکند و نوسازی و توسعه به بحرانهایی منجر میشود و به انقلاب منتهی میشود. بخش اصلی سخنرانی ایشان بررسی اندیشه و عملکرد بیست گروه اجتماعی فعال در مواجه با تمدن جدید و توسعه است، گروههایی مثل منورالفکران، تجار، انقلابیون مسلمان و... گروههایی هستند که در مرحله عملی توسعه نقش داشتهاند درنهایت به یک تجدد اختراعی میرسند و این بیشتر حاصل تقلید بود درحالیکه نظریه توسعه باید متناسب با ایران تولید میشد.
توسعه ازنظر حقوق مدنی
دکتر کریم سلیمانی از زاویه حقوق شهروندی موانع توسعه را بحث میکنند و معتقدند توسعه منوط به وجود شهری است که در تمام ابعاد سیاسی اقتصادی و فرهنگی توسعهیافته باشد. مثلاً وجود احزاب گوناگون، نشریات آزاد، دولت پاسخگو، اهمیت به محیطزیست و سیاست خارجی بر پایه منافع ملی ازجمله آنها است.
. چالشهای سیاسی توسعهنیافتگی
توسعه و نظام جهانی
آقای دکتر عبدالعلی قوام ازنظر سیاسی و در بستر مناسبات بینالملل توسعه را بررسی میکنند. ازنظر ایشان توسعه سیاسی اقتدار قدرت در کنار توزیع قدرت در بین شهروندان است. لذا توسعه سیاسی اتفاق نیفتاده چراکه اگر محقق میشد در طی مراحل و دورههای سیاسی مختلف دچار نوسان در اقتدار و توزیع قدرت نمیشد. همچنین ایجاد حزب، روزنامه، دموکراسی تنها بهصورت ظاهری بوده و برای توسعه سیاسی کارگر نبوده است.
فرایندهای توسعه
آقای دکتر سریع اقلم ازنظر برنامهریزی صحیح در عرصه خصوصیسازی، ثروت ملی و روابط با جامعه جهانی و جدایی عرضه سیاسی و اقتصادی چالشهای سیاسی توسعه را بیان میکنند. محور اصلی بحث با مراحلی که تا توسعهیافتگی باید طی شود دنبال شده است. الگوی توسعه برخی اصول ثابت دارد که در همه جهان یکسان است ازجمله اینکه دولتمردان باید تصمیم بر تحقق توسعه داشته باشند، جامعه بر اساس تفکر کار کند، ضرورت کار بینالمللی، فنآوری، آزادی و برنامهریزی برای حفاظت محیطزیست.
مؤلفین در ابتدا با موضعی علمی و محکم بیان میکنند که در پی انعکاس واقعیات هستند و بهدوراز بحث سیاسی قدم برمیدارند تا در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، تاریخی و جامعهشناسی موانع توسعه را مطالعه کنند ولی برای بررسی این موضوع از هشت استاد اصلاحطلب که موافق دولت آقای روحانی، مخالف دولت آقای احمدینژاد، موافق رابطه با آمریکا و برجام هستند و بر حفظ برجام تأکید میکنند و مثبت بودن آن را اذعان دارند. انتقاد به دولت احمدینژاد و ستایش عملکرد دولت روحانی در این کتاب به چشم میآید مثلاً برای دولت احمدینژاد نظامیگری، دشمنی بیجهت با آمریکا، عدم تعامل با جهان و تعبیر تجربه تلخ برای دوره ایشان بکار رفته است. حتی سخنرانان به مذاکره با آمریکا و مثبت بودن برجام اشاره میکنند و حتی بعضاً از برجام اقتصادی نیز سخن میگویند. لذا ادعای بیطرفی مؤلفین و جلسات گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی را با حسن ظن انکار نمیکنیم لکن استفاده از اساتیدی که تقریباً از جهت سیاسی همنظر هستند قابلچشمپوشی نیست.