معرفی کتاب امکان سنجی بهره گیری از انفال برای حوزه رفاه و تامین اجتماعی
یکی از نیازهای جوامع امروزی تأمین اجتماعی است که در حال حاضر در کشور ما نیز دچار اشکالات و ضعفهایی هست. از طرفی انفال از منابع دولت اسلامی بهحساب میآید و میزان آن نیز بسیار چشمگیر است ولی بعضاً خوب مدیریت نمیشوند. این ایده که آیا طبق احکام فقهی اسلام میتوان از انفال برای تأمین اجتماعی و رفاه بهره برد، سؤال مهمی است. این کتاب برای پاسخ به همین سوال نظریه دولت رفاه، تأمین اجتماعی در غرب، ورود دولت به این حوزه، نظر اسلام در مورد تأمین اجتماعی و رفاه، منابع دولت اسلامی، استفاده از این منابع برای تأمین مالی رفاه و تجربه جهان در مقایسه با ایران را بررسی میکند. در آخر میبینیم که مدیریت انفال در کشور دچار ضعفهایی است و میتواند با یک راهبرد مدیریت کلان نظاممند بشود و در تأمین اجتماعی بکار گرفته شود؛ اما این بکار گیری از منظر اسلام ضوابطی دارد که در فصل پایانی با آنها آشنا میشویم. کسانی که قصد آشنایی با ادبیات علمی اقتصاد رفاه و تامین اجتماعی در غرب و اسلام را دارند و از طرفی میخواهند مشکلات رفاهی کشورمان را از طریق احکام اسلامی رفع کنند میتوانند این کتاب را مطالعه و نحوه بکارگیری انفال برای بهبود وضعیت تامین اجتماعی در کشور را پیدا کنند. لذا میتوان این کتاب را ناظر به موضوعات عینی ایران دانست که به کمک دین میخواهد به آن پاسخ دهد.
رفاه مفهومی وسیع دارد که مسکن، تأمین اجتماعی، غذا و ... را شامل میشود و خود یکی از وظایف دولت در غرب بهحساب میآید. علیرغم تفاوتهای جزئی در نظامهای ارائهدهنده خدمات رفاهی (اعم از اینکه دولتی ، بازاری با بر پایه افراد یا خانوار شکلگرفته باشند) مهمترین بخش آن بر عهده دولتهاست. دولتهای رفاه درنتیجه ارائه همین خدمات شکل گرفتند. برای ارائه این خدمات از بیمههای اجتماعی، مساعدتهای اجتماعی و امداد اجتماعی استفاده میشود. مصالح عامه، مصلحت نظام و عدالت اسلامی اقتضا میکند که دولت تحت حاکمیت اسلامی به تأمین اجتماعی و رفاه بپردازد. ازآنجاکه تأمین اجتماعی یک کالای عمومی و خیر اجتماعی محسوب میشود دولتهای غربی نیز به ایجاد آن تأکید دارند.
تأمین اجتماعی یک حق مسلم برای آحاد جامعه و تحقق آن از وظایف دولت است زیرا که توسعه اقتصادی، تحقق دموکراسی و حکمرانی خوب مستلزم وجود یک نظام رفاهی مناسب در کشورها است. از راه بسیاری موارد نظیر امور حسبه، رسیدگی به مظالم، عهدنامه مالک اشتر و... میتوان لزوم پرداختن دولت اسلامی به امور تأمین اجتماعی را درک کرد. البته عدالت اسلامی به تأمین رفاه تاکید دارد . به همین منظور به اندیشههای دو متفکر بزرگ اسلام، شهید صدر و شهید مطهری پرداختهشده است؛ مثلاً شهید صدر مکانیسم اقتصادی اسلام برای تحقق عدالت را گرو تأمین و توازن اجتماعی میداند. در اسلام رفاه و داشتن حداقلهای زندگی مقدمهی دینداری دانسته شده است. بعضاً فقیر شدن به ترس از دست رفتن دین نیز منجر میشود. البته رفاه در اسلام ازنظر غایت با رفاه در غرب تفاوت دارد. رفاه سکوی پرشی برای اهداف متعالی معنوی در نظر گرفتهشده و نه لذت مادی صرف. لذا هرچند بهطورکلی رفاه در اسلام و غرب پذیرفتهشده ولی ازنظر مفهومی تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
در جامعه اسلامی باید توازن برقرار باشد. برقراری توازن اقتضا میکند که سه منبع بیتالمال، سیاستهای اختیاری باز توزیعی و منابع در اختیار حاکم را برای ایجاد تأمین اجتماعی بکار گرفته بریم. تکافل اجتماعی به دو شکل تأمین اجتماعی و مسئولیت متقابل مردم در کنار همدیگر و حاکمیت تعریف میشود. با این تعریف تکافل عبادی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی همگی از انواع تکافل هستند. در قران اصل تعاون، احسان و نیکوکاری و عدالت اشاره به این مفهوم دارند. باید بگوییم که تکافل با رفاه همراستا هستند. تأمین اجتماعی، رفاه و تکافل همگی مورد تأکید اسلام بوده و در تاریخ نیز نمونههایی برای آن در دنیای اسلام و ایران یافت میشود. ولی نکته حائر اهمیت فراهم کردن منابع مالی موردنیاز برای تکافل است.
همانطور که میدانید علیرغم تأکید اسلام و قانون اساسی به تأمین حداقل رفاهیات هنوز بخشی از مردم کشور ما در حوزه بازنشستگی، ازکارافتادگی، فقر و مسکن با مشکلات مهمی روبهرو هستند. با مراجعه به اسلام طیف وسیعی از احکام را میبینیم که برای تأمین اجتماعی میتواند بکار رود. خمس، جزیه، زکات، انفال، وقف و... بخشی از آن است. ولی به دلایلی انفال منبع بسیار بهتری برای تأمین اجتماعی بهحساب میآید. از مهمترین دلایل آن الزام قانونی و حقوقی در مورد انفال، ثروتهای نامشروع، جرائم و مالیات اجتماعی است. انفال، مالیات اجتماعی و جرائم طبق قانون اساسی میتواند منابع لازم برای تکافل اجتماعی را فراهم کند. تمامی غنائم جنگی، ارث بلا وارث، اراضی موات، معادن و... جز فی یا انفال هستند. کریدور هوایی، آثار باستانی، لوله انتقال انرژی نیز امروزه از انفال بهحساب میآید. دولت اسلامی از این منابع قانونی برای تحقق عدالت اجتماعی، ایجاد زیرساخت و تأمین امنیت باید بهره بگیرد. ولی کمتر کشور اسلامی را میتوان یافت که از انفال برای تأمین رفاه جامعه بهره برده باشد اما در این زمینه کشورهای غربی مثل سوئد فعالتر بودهاند. در مالزی، سوئد، نروژ و ترکیه نحوه نظام تأمین اجتماعی و رفاههای تأمین مالی آن در فصل پنجم مرور شده است.
به دلیل عقلی و شرعی بودن تأمین اجتماعی، منابع مالی آن را از انفال میتوان به دست آورد. فصل ششم انفال را بهصورت تفصیلی ازنظر قانونی مرور و سپس سازمانهایی که برخی از این منابع را برای تأمین رفاه در دست دارند بررسی کرده است. بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، بنیاد برکت، بنیاد 15 خرداد و ... برخی از مؤسسات عهدهدار تأمین رفاه هستند که منابعی از انفال را نیز در اختیاردارند.
ولی از هفت منظر میتوان مدیریت انفال در کشور را موردنقد و بررسی قرارداد. خلأ قانونی برای استفاده از انفال، خلأ ساختاری برای مدیریت انفال، خلأ اطلاعاتی از خانوارهای محروم، دولتی شدن انفال، خصوصیسازی انفال، بهرهبرداری نادرست از انفال و ضایع کردن آن از مهمترین انتقادها به مدیریت فعلی بر انفال است. برای سازماندهی انفال باید یک مدل اداره کلان داشت. ابتدا تمامی منابع مالی حاصل از انفال باید جمعآوری شود و سپس در حوزه حکومتی، توسعهای، نگهداری،بهرهبرداری از انفال و خدمات اجتماعی برای مصرف آن برنامهریزی شود. برای افراد تحت پوشش باید از زمان تولد تا مرگ منابعی مصرف شود که میتوان به وام ازدواج، نگهداری از سالمند و تغذیه مناسب دوران کودکی اشاره کرد. بر همین اساس به کمک ساختار نظام اسلامی و اهداف نظام جمهوری اسلامی میتوان برای بهسازی مدیریت انفال برنامهریزی کرد.
از ویژگی های خوب این کتاب میتوان به مرور ادبیات علمی رفاه و تامین اجتماعی در غرب اشاره کرد. به نوعی ابتدا سعی شده مساله به طور علمی و عینی مورد واکاوی قرار گیرد. تعاریف و جنبه های حقوق بشری و فلسفی تامین اجتماعی را بحث کرده و به به طریق درون دینی و برون دینی دلایلی را له ضرورت وجود تامین اجتماعی آورده است. از طریق نقلی و عقلی اثبات میکند که دولت اسلامی عهده دار تامین رفاه جامعه است و در عین اینکه ساده زیستی فضیلت است ولی دولت وظیفه دارد بیشترین رفاه رابرای مردم فراهم کند. با فراهم آمدن ادبیات بحث یکی از مشکلات جدی تامین اجتماعی مسائل مالی آن دانسته شده. به نظر میرسد در بسیاری موارد عدم مدیریت منابع مالی مهم تر عدم وجود آن باشد. همانطور که مولف نیز مشکل مدیریت انفال را در کشور مطرح میکند. اما در نهایت راه حل واضح ، قابل اجرا و دقیقی برای برون رفت از این مشکل گفته نمیشود. پرداختن به تمامی جوانب موضوع و عدم تمرکز کافی در یک موضوع راه حل را خیلی کلی و بی اثر کرده است. شاید بریدن بخش هایی از یک پژوهش بزرگ تر و انعکاس ان در این کتاب باعث شده برخی مباحث مبهم به نظر برسند. به خصوص در فصل آخر راه حل گفته شده از نظم دقیقی برخوردار نیست وبرای مخاطب گیج کننده میشود. بهتر بود در سراسر کتاب به یک موضوع به طور دقیق تمرکز میشد. بحث های کتاب در بسیاری موارد نظم لازم را ندارد، تکرار موضوعات و جملات کسل کننده در سراسر کتاب مخاطب را سردرگم و خسته میکند. در مجموع جامعیت کتاب در خور تقدیر و استفاده است لذا برای آشنایی کلی با موضوعات رفاه و تامین اجتماعی در غرب و دین اسلام میتوان به این کتاب مراجعه کرد. اما در مورد نحوه بکار گیری انفال در تامین اجتماعی کار های بیشتری نیاز است و کتاب حاضر به تنهایی قانع کننده نیست. امید است با توجه به مشکلات جدی در حوزه میدیرت انفال پژوهش های محققان به سمت این موضوع سوق پیدا کند.