اقتصاد مسکن

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

اقتصاد مسکن

نوشته‌های ایمان عابدی

کنکاش در ماهیت علوم به دلیل وجود سؤالاتی در مورد اعتبار و حجیت گزاره‌های علمی با فلسفه علم به‌خصوص معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پیوند تنگاتنگی دارد. سؤال از اینکه کدام نظریه و مدل در اقتصاد درست است؟ آیا کارایی ملاک است یا صدق و کذب؟ همگی در فلسفه علم پاسخ داده می‌شود. اقتصاددانان متکی بر روش استنتاجی، پوزیتیویستی، مکتب اتریش، مکتب تاریخی آلمان، سوسیالیسم، مارکسیسم، روش فریدمن، لاکاتوش و ابزارگرایی طیف وسیع روش‌شناسی در اقتصاد را تشکیل می‌دهند. اینکه هرکدام چطور به وجود آمدند، چگونه رشد یافتند، نقد شدند و اصلاح شدند داستانی دارد که مؤلف در کتاب روایت می‌کند. روش‌شناسی اقتصاد در زمان حاضر دچار افت بسیاری شده که آشفتگی و ابهامات زیادی را در اقتصاد به وجود آورده است. کار به‌جایی رسید که منکیو (استاد اقتصاد) بدون اتکا به روش خاصی ده اصل اقتصادی را به‌صورت قطعی برای اقتصاد مطرح می­کند. بحثی فلسفی در علم به دست فریدمن به انحراف می‌کشد چراکه خود وی گفته:

به یاد نمی‌آورم چندان فلسفه‌ای خوانده باشم. البته درباره متدولوژی – فلسفه، پوپر را خوانده‌ام.

این‌چنین ضعف‌های روش‌شناختی اقتصاد را ریاضی زده و دور از نظریات علمی کرده است. برای بازسازی علم اقتصاد می‌توان از بحث‌های میزس و مکتب اتریش کمک گرفت که در کتاب مروری بر آن‌ها خواهیم داشت. برای آشنایی مقدماتی با روش شناسی اقتصاد به عنوان اولین کتاب میتواند مناسب علاقه مندان باشد تا با زبانی ساده و سیری تاریخی نظرات و تاریخچه روش در اقتصاد را بدانند.

 

موضع‌گیری معرفت‌شناختی بر موضع روش‌شناختی تأثیرگذار است. اما پوزیتیویسم ها این ارتباط را قطع کرده و با بهره‌گیری از جریان فیزیکالیسم قصد شناسایی پدیده‌های انسانی با روشی طبیعی (شناخت مبتنی بر تجربه) داشتند. اما پس‌ازاین، پوزیتیویسم های منطقی معرفت را به تجربی و منطقی - ریاضی تقسیم کردند و در پی یافتن معنایی بین زبان و واقعیات بودند؛ نتیجه حلقه وین این بود که همه معرفت، تجربی نیست و مبنای شکل‌گیری گزاره تجربی برفرض اصولی استنتاجی مبتنی است.

اقتصاددانان در سده نوزدهم با تکیه‌بر اصولی بدیهی به بنیان نهادن قوانینی ورای تجربه روی آوردند و ادعای جهان‌شمولی علم اقتصاد ‌کردند. آن‌ها در سده نوزدهم برخلاف جریان اصلی فلسفه علم بر استنتاج تأکید داشتند. اقتصاد اما نهایتا در قرن بیستم، دیرهنگام‌تر از سایرین به جریان پوزیتیویسم پیوست. سپس افزایش داده‌های آماری و اصلاح پوزیتیویسم به دست پوپر و کوهن اقتصاددانان را ترغیب می‌کرد که شبیه عالمان علوم فیزیک فکر کنند. این‌چنین ابطال‌گرایی جانشین اثبات‌گرایی شد. علم در این نظر سه مرحله مسئله، نظریه و نقادی را در برداشت. نقد نظریه قبلی رسیدن به واقعیت را کمک می‌کرد.

 پس از پوپر، کوهن با تأکید بر پارادایم علمی، اثبات و رد تئوری را درگرو نفی و اثبات پارادایم آن می‌دانست. ازآنجاکه این اندیشه به‌نوعی نسبی‌گرایی فلسفی می‌انجامد به‌شدت نقد می‌شود و لاکاتوش در سایه اندیشه پوپر قصد اصلاح آن را دارد.پوزیتیویسم با نقدهای دیگری از سوی سوسیالیست و مارکسیست مواجه می‌شود.

با ورود مکتب اتریش عملاً راه برای مباحث روش‌شناسی در اقتصاد باز شد و از ابتدایی‌ترین موضوعات مطرح‌شده اعتبار روش‌شناختی فردگرا و جمع‌گرا بود.

با ورود کینز در سده بیستم تصور فیزیکی بودن اقتصاد با بررسی مقیاس کلان در اقتصاد اثبات شد. این در حالی است که همواره نظریات اقتصاد بر پایه تحلیل فرد است؛ اما مقیاس کلان در عینیت اهمیت بیشتری دارد به همین دلیل اقتصاددانان نظیر ساموئلسون در پی حل این مشکل و بر سازی اقتصاد کلان بر اساس اقتصاد خرد بوده‌اند.

هم‌زمان با ‌کلاسیک ها در اواخر قرن 18 گروهی فرانسوی روشی دیگر در معرفت‌شناسی خود پیش‌گرفته بودند که برخلاف سنت انگلستان (اسمیت و ریکاردو) بر اساس اصولی بنیادی آغاز می‌شد. کُندیاک و دُتراسی از اقتصاددانان مکتب فرانسه بودند. آن‌ها بیش از همه‌چیز برای شناخت انسان بر روی قوای حسی و عاطفی و درونی تکیه می‌کردند و کنش بشری را تابع این عوامل معرفی کردند. ژان باتیست سی نیز با تفکیک تجربه از توصیف علم اقتصاد را تجربی و آمار را توصیفی نامید و وجه اختلاف را در بیان روابط علی معلولی در اقتصاد معرفی کرد.

برخلاف جریان بالا نظرات اقتصادی مکتب انگلیسی بیشتر بیان می‌شود که تحت تأثیر اسمیت، استوارت میل، سنیور و الیوت کیرنس بوده است. اسمیت بر روش تجربی ولی ریکاردو و بعد از آن بر روش قیاسی تکیه بیشتری داشتند. در این دوره موضوع اقتصاد به تولید، توزیع و مصرف، مولد و نامولد بودن کارها، ارزش عینی و مبادله‌ای اختصاص می‌یابد. هرچند نتایج علمی به‌دست‌آمده از استنتاج از راه تجربه نیز قابل‌دستیابی بود ولی انگلیسی‌ها معتقد بودند با تکیه‌بر استنتاج نیز می‌توان این اصول بدیهی را به دست آورد. علی‌رغم انتقادات فرانسوی‌ها تأثیری در تغییر جهت اندیشه آن‌ها مشاهده نمی‌شود و بعداً مارکس از همین انتقادات استفاده و بر سرمایه‌داری می‌تازد.

کتاب «پژوهش‌هایی درباره روش علوم اجتماعی» عملاً بحث روش‌شناسی را به اقتصاد کشاند. کارل منگر در این کتاب تاریخ نگری آلمان را به باد انتقاد شدید می‌گیرد. نقد اصلی او به آلمان خلط پژوهش نظری با پژوهش تاریخی بود.

انتقادات به بدنه علمی اقتصاد سیاسی ضربه می‌زد لذا جان نویل کینز سعی کرد بین روش تاریخی و کلاسیک آشتی دهد. برای این هدف از ادراکات درونی به‌عنوان منبع تجربی در کنار استنتاج سخن گفت؛ اما به‌سختی می‌توان ادعا کرد جدال روش قیاسی و استقرایی تمام‌شده است زیرا پس از کینز رابینز، سنیور و دیگران موجی جدید علیه روش کلاسیک ایجاد می‌کردند. هاچیسن روش تجربی را عینی معرفی کرد و درون‌نگری را دچار اشکال می‌دانست، این جریان با نفی کامل استنتاج به یک تجربه‌گرایی افراطی رسید.

پس‌ازاین کش‌وقوس‌ها پل ساموئلسون از روش تجربی رایج انتقاد می‌کند و روش جدیدی از علم فیزیک به نام عملیات گرایی مطرح می‌کند. گزاره عملیاتی گزاره‌هایی بودند که به‌سختی میتوان آن‌ها را ابطال کرد. ساموئلسون این رویکرد منسوخ (توصیف گرایی) در پوزیتیویسم را مبنای روش در اقتصاد قرار می‌دهد. این روش تبیین و سؤال از چرایی را به چگونگی تغییر می‌دهد.

فریدمن با الهام از کینز در تفکیک اقتصاد اثباتی از هنجاری و هنری (سیاسی) یک اقتصاد پوزیتیو جدید می‌سازد که تئوری در آن تنها وقتی توانایی پیش‌بینی داشته باشد معتبرتر است و تبیین اهمیتی ندارد. ابزارگرایان با تکیه‌بر مباحث معرفت‌شناسی هرگونه صدق و کذب نظریه را سالبه به انتفا موضوع می‌دانند ولی فریدمن در مورد صدق و کذب فروض بحث می‌کند. درمجموع نظرات فریدمن علی‌رغم انتقادات زیاد در زمین اقتصاد می‌نشیند.

پس از مدتی افول مباحث روش‌شناسی، میزس با بحث از توانایی استنتاج اصول کلی اقتصاد از کنش انسان، فصلی جدید در روش اقتصاد می گشاید. وی جریان تاریخی و پوزیتیویستی را به کمک مبنای کنش انسانی نقد کرد.

بعد از جنگ جهانی اقتصاد به سمت کمی سازی و کاربردی سازی می‌رود. سردمدار این جریان مدرسه اقتصاد لندن می‌شود. وقی اقتصاد به علم تخصیص منابع کمیاب به نیازهای نامحدود تعریف شد، ساموئلسون از این جریان استقبال کرد .

 مباحث روش‌شناسی در جریان اصلی اقتصاد کنونی به‌وسیله فریدمن جایگاه خود را از دست داد. به طوریکه جدی‌ترین بحث‌های منکیو در 2001 (اصول ده‌گانه منکیو) یعنی توضیح رفتار خرد، اصول حاکم بر بازار و اقتصاد کلان بویی از هیچ روشی نبرده است. این روش‌شناسی ابزارگرایانه اولاً منجر به گرته‌برداری از فیزیک و پدیده مهندسی اقتصاد ‌شد. (روش تخصیص منابع، بهبود کارایی بازار و کنترل اقتصاد، مهندسی اقتصاد نام دارد) دوما موجب شد علیت جای خود را به عامل درونی و بیرونی بدهد. حال دغدغه مولف اصلاح این ساختار معیوب است...!

مشکلات به وجود آمده در اقتصاد مثل تأکید بیش‌ازحد اقتصاددانان بر ریاضیات و مدل‌سازی نشان از ضعف بحث‌های روش‌شناسی در اقتصاد دارد. کتاب، منتقد جریان روش‌شناسی کلاسیک در اقتصاد است که فریاد رومر بر سر این روش ریاضی محوری را گواهی آشکار بر انحراف اقتصاد میگیرد. به نظر مولف هرچند نقدهایی شکل‌گرفته ولی چون به شکل روش درنیامده قدرت رویارویی با جریان اصلی را ندارد. این انگیزه مولف از نوشتن کتاب است که به‌خوبی با سیری تاریخی ، روش‌شناسی اقتصاد را از زبان اقتصاددانان و دیالوگ بین آن اها بررسی کرده است. پرداختن به روش‌شناسی جریان اصلی اقتصاد در کنار نقدهای مکتب اتریش و افرادی همچون میزیس به خواننده را در نقد روش‌شناسی اقتصاد متعارف کمک می‌کند. هرچند مؤلف طرفدار مکتب اقتصاد آزاد است ولی این‌گونه نیست که آن را تماماً بپذیرید، حتی در کتاب نقدهایی به کسانی می‌کند که دخالت دولت را در اقتصاد انکار می‌کنند. جمع بین این دو گزاره به ظاهر متناقض اولین سوال از نویسنده است. باور به اقتصاد بازار (اقتصاد آزاد) در کنار مخالفت با پوزیتیویسم و طرح اشکالات مباحث روش‌شناسی در اقتصاد، ریاضی زدگی و فروپاشی علم اقتصاد در کنار هم کمی پارادوگسیکال به نظر میرسد. یافتن سازگاری در نظریات نویسنده نیاز به مطالعه دقیق‌تر دیگر آثار مؤلف دارد تا بتوان جمع‌بندی مناسب ارائه کرد. عدم پوشش برخی روش های دیگری در اقتصاد مثل رفتارگرایی و روش های اسلامی از نقیصه های کتاب است. تعلق خاطر نویسنده به مکتب اتریش و بازسازی اقتصاد به کمک کنش های انسانی در کتاب احساس میشود و این دو رویکرد را منطقی تر و دقیق تر میداند.

 


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی