معرفی کتاب داستان توسعه در ایران
کتاب داستان توسعه در ایران به کمک سازمان برنامهوبودجه، شرکتها و تشکلهای مهندسی، بخشهای مختلف دولتی و خصوصی تألیف شده است. این کتاب بر شرکتهای مهندسی، اعم از طراحی مهندسی و اجرای پروژههای عمرانی و زیرساختی (آبرسانی، مخابرات، بهداشت، تأمین سوخت) بر موضوع برنامهریزی و اجرای طرحها و پروژههای عمرانی در حوزه زیربنایی و زیرساختی کشور در یک قرن اخیر متمرکز است. اهمیت پروژههای زیربنایی به هزینه بسیار زیاد آن و نقشش در پیشبرد توسعه است البته اگر بهدرستی و با در نظر گرفتن تمام ابعاد زیستمحیطی، بینالمللی و فرهنگیاش صورت پذیرد. به دلیل اینکه قدرت مالکیت و ثروت را در ایران تعیین میکند لذا بسیاری از مباحث توسعه درگیر فضای حاکمیت وقت میشود و تقریباً تمام پروژههای بزرگ عمرانی به دست دولت انجامشده است لذا در کتاب نقش حکومتها پررنگ است. کتاب در هفت فصل از آغاز توسعه در ایران یعنی از صدارت امیرکبیر (170 سال قبل) تا پیروزی انقلاب اسلامی داستان توسعه صنعتی ایران را از بعد مهندسی نقل میکند.
کتاب بر اساس برنامه های عمرانی قبل از انقلاب و حواشی آن در سازمان برنامه، مجلس ، شاه و مردم داستان توسعه را پیش میبرد. داستان توسعه در ایران قبل از شروع برنامههای توسعه تحت تأثیر حاکم وقت، روسیه و انگلیس بوده است و منافع ملی کمتر در آن دیده میشد. گرفتن امتیاز تأسیس خط آهن در شمال و جنوب، راه شوسه و... تحت تأثیر روسیه و انگلیس آغازین دخالتهای آنان در امر توسعه برنامهریزی ایران بود. البته این دو در کنار ورود اولین اتومبیل، خط تلگراف، جادهسازی، شیلات و ... به دست روس و انگلیس و همت امیرکبیر باعث آشکار شدن اولین نشانههای توسعه در ایران شد.
با انقلاب مشروطه روند توسعه وارد دوره جدیدی میشود مثلاً تنظیم بودجه به رأی مجلس میرسد و در اختیار دولت قرار میگیرد. داستان توسعه ایران اما در مناطق نفتی روند دیگری دارد، استخراج نفت بود که باعث تأسیس دانشگاه، راه، خانه و مسکن در آن مناطق شد. یکی از مهمترین موارد ورود سینما به خوزستان بود! البته مردم عادی و حتی کارکنان ایرانی شرکت نفت حق ورود به سینما را نداشتند! و بعداً به آنها نیز اجازه ورود داده شد.
با سقوط قاجار رضاخان نیز برای تثبیت سیاسی خود توسعه و ساختوساز را سرلوحه کار خود قرارداد. سال 1303 کمیسیون اقتصادی در مجلس آغاز بکار کرد. نقش ابوالحسن ابتهاج در شورای عالی اقتصاد در دولت و نقش وی برای برنامه ریزی توسعه بسیار اساسی بود. احداث کارخانه سیمان، تعریض راه، راهآهن سراسری، ساخت دانشگاه تهران، آبرسانی به شهرهای بزرگ و بسیاری از اقدامات عمرانی از زمان رضاشاه کلید خورد. فعالیتهای توسعه در ایران از 1300 تا 1320 رویکرد صنعتی کردن از بالابر اساس منویات ملوکانه داشت و نه نیاز واقعی مردم. این رویکرد بعدا هم ادامه پیدا میکند.
در طول دو جنگ جهانی روند توسعه از راه خودش منحرف میشد و قحطی، تورم، افزایش هزینه و... گریبان گیر مردم و دولت میشد. در زمان برنامه اول توسعه هشت دولت بر سرکار آمدند. ابتهاج بهعنوان رئیس سازمان برنامه عمر کوتاه دولتها را در کنار عوامل دیگری سبب شکست برنامه اول میدانست. اولویت نگاه سیاسی در طراحی برنامههای عمرانی گاهی به چشم میخورد.
در برنامه دوم توسعه در مناطق کمتر توسعهیافته مثل خوزستان، سیستان و بلوچستان و کرمان نیز طرح هایی اجرا میشود. طرحهای عمرانی زیربنایی بسیار زیادی اجرا شدند. تأسیس بانک مرکزی در این دوره شاهکار دیگری است که بسیار پررنگ است. با برکناری ابتهاج از سمت سازمان برنامه ریاست سازمان بر عهده دولت اقبال و شریف امامی گذاشته شد و دوران طلایی دیگر تکرار نشد.
دهه 1340 با اصلاحات ارضی آثار مهمی بر اقتصاد گذاشت که بررسی آن را حائز اهمیت میکند. تأثیرات آن بر کشاورزی، جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهر قابلتوجه است. چیزی که همواره در جلوی اجرای برنامههای عمرانی بود امیال پادشاه و سایر ارکان حکومت بود تا جایی که شاه درخواست بودجه بیشتر برای امور نظامی داشت ولی سازمان برنامه مخالف بود. این مخالفت تا لزوم اجرای انقلاب سفید بدون در نظر گرفتن بودجه آن در برنامه ادامه پیدا کرد.
برنامه چهارم دارای برنامههای کمی و کیفی بود مثلاً افزایش رشد و بهود درامد ملی، توزیع عادلانه درآمد و گسترش برنامههای رفاهی و تأمین اجتماعی نیز در برنامه اضافه شد. پایان هر برنامه ارزیابی صورت میگرفت و نواقص و عیوب برای برنامه بعدی برطرف میشد. در برنامه پنجم امر برنامه وبودجه در سازمان برنامه متمرکز شد تا با دقت بالاتری به طور متمرکز برنامه ریزی انجام شود. در پایان داستان توسعه با رشد عجیب درآمد های نفتی دچار بلند پروازی و انفجار و سقوط شد. تغییر برنامه و شکست برنامه در اثر دخالت های پادشاه در مجموع برنامه را از مسیر خود منحرف و کشور را به انقلاب کشاند.
روند تغییرات رویکرد توسعه صنعتی و همچنین ساختوسازهای صورت گرفته در کشور بهطور کامل توضیح دادهشده و ایرادات و محاسن هر دوره از امیرکبیر تا پهلوی را توضیح داده است. انتقادات وارد بر رضاشاه و افراد دیگر و همچنین انتقادات به برنامه های عمرانی از زبان افراد دیگر و متخصصین نقلشده است. تغییر رضاشاه و بر تختنشینی محمدرضا در کتاب اشاره نشده لذا خواننده در سیر کتاب متوجه تغییر پادشاه کشور نمیشود! مؤلفین علیرغم اینکه اقدامات انگلیس و روس در ایران را در جهت منافع ایران نمیدانستند ولی فعالیتهای آنان در ایران را در کنار امیرکبیر قرار داده و باعث آبادانی کشور میدانند که نوعی تناقض در کتاب است. ایراد اصلی وارد بر کتاب عدم وجود نگاه اقتصادی عمیق به توسعه است. داستان توسعه با نگاهی مهندسی نوشتهشده که کتاب را صرفاً گزارش محور و خالی از تئوری و نقد و تحلیل عمیق اقتصادی کرده است. از طرفی ورود تخصصی از جنبه مهندسی به امر برنامه ریزی و توسعه در ایران جای خالی این کتاب را در تاریخ ایران پر کرده است. نگاه به متخصصان بیرونی در برنامه های عمرانی که ناشی از عدم خودباوری و عدم وجود نیروی متخصص در کشور بود در قرن گذشته قابل مشاهده است.