معرفی کتاب تاریخ اندیشه اقتصادی - وارن جی. سمیوئلز | استیون جی. مدما
اندیشههای اقتصادی دچار سیلانهایی در طول تاریخ بودهاند که خواندن آنها فهمی عمیقتر از تئوریهای اقتصادی به دست دهد. کمتر کتابی در تاریخ اندیشه اقتصادی وجود دارد که از اقتصاددانان پس از مارکس نامبرده باشد؛ اما کتاب حاضر از مارکس (1859) تا کامنز (1931) را بررسی کرده است. به ترتیب مهمترین آثار بزرگان مکاتب اقتصاد سیاسی (سوسیالیست)، مارجینالیست، اقتصاد کلان و نهادگرایی در این کتاب گزینش و خلاصهشدهاند و در عین آشنایی با متن کتابهای مرجع اقتصادی در دو قرن اخیر زندگینامه مختصری از صاحبان این آثار را نیز میتوانیم بخوانیم. کتاب از نقد مارکس به کلاسیک شروع میشود و پس از مارکس مارجینالیست ها بهعنوان ناقد مارکس و مکمل کلاسیک بررسی میشوند. شروع بحرانهای اقتصادی آغازی برای بررسی اندیشه اقتصاد کلان هستند و در آخر نهادگرایی با الهام از تاریخ نقدی بر تمام آثار گذشته میکند.
مخاطب کتاب را دانشجویان دروس اندیشه اقتصادی تشکیل میدهند ولی برای همهکسانی که نظریههای اقتصادی را مطالعه میکنند و با کتب آموزشی اقتصاد سروکار دارند خوب است بدانند اصل و اساس مطالبی که در کتب آموزشی گردآوریشده چه منشأ تاریخی دارند. همچنین کسانی که قصد مطالعه کتب فاخر اقتصادی دو قرن اخیر را دارند میتوانند خلاصه همه این پانزده کتاب را در 400 صفحه مطالعه کنند.
مارکس از طریق آشنایی با انگلس اندیشههای سوسیالیستی را دنبال کرد و بهعنوان قلهی سوسیالیست با روش تفسیر دیالکتیکی از تاریخ در کتاب سرمایه و نوشتاری در باب نقد اقتصاد سیاسی به شیوهای انقلابی نظریهپردازی کرد. به نظر مارکس تضاد طبقاتی ناشی از شیوه تولید حرکت تاریخ را شکل میدهد و سوسیالیست و کمونیست به ترتیب نظامهایی هستند که در کشورهای سرمایهداری ظهور میکنند. ارزش کار، ارزیابی فرایند سرمایهداری، استثمار کارگر، ارزش اضافی مازاد و انباشت سرمایه از مهمترین مباحث کتاب مارکس است. میتوان گفت مارکس ناقد بزرگ اقتصاد کلاسیک با بررسی مفهوم طبقه متوسط، با روش سوسیالیستی در اوج استثمار کارگران به دفاع از آنها میپردازد؛ زیرا در کتابش دارد که در سرمایهداری نیروی کار به کمک ابزار بر موضوع کار مسلط میشود و به آن ارزش اضافه میکند اما ثروت عمده را سرمایهدار تصرف میکند. در فرآیند تولید سرمایه به کمک بیکار کردن بخشی از نیروی کار و افزایش سرمایه ثابت، کاهش سرمایه متغیر و پرداخت دستمزد کمتر انباشته میشود. در یک جمله سرمایهداری پول به سرمایه و سرمایه به سرمایه بیشتر تبدیل میشود درحالیکه منشأ ارزش کار است.
همچنین این دو کتاب مارکس بحثهایی در مورد دستمزد کار، دولت، تجارت خارجی و بازار جهانی نیز مطرح میکنند؛ مثلاً مارکس میگوید ارزش مبادلهای جایگزین ارزش مصرفی شده و ارزش کار کارگر را منعکس نمیکند. گردش سرمایه به شکل پول-کالا-پول و گردش ساده به شکل کالا-پول-کالا در اقتصاد اتفاق میافتد که شکل اول آن کاملاً بیهوده است. پول در شکل دوم میزاید و پول میآفریند.
پس از نقد مارکس بر کلاسیکها، مارجینالیست ها در پی اصلاح اقتصاد کلاسیک و نقد هر دوی آنها برآمدند. اقتصاد نئوکلاسیک نامی بود که بر این مکتب گذاشته شد و تا امروز بدنه اصلی علم اقتصاد را تشکیل میدهد. آنها خودشان را ادامهدهنده راه کلاسیکها میدانستند. جونز در کتاب اقتصاد سیاسی (1871) مارکس را نقد میکند و برخلاف وی اقتصاد را با زبان ریاضی توضیح میدهد. جونز با توصیف مطلوبیت سعی در اصلاح و تفسیر نظریات بنتام دارد.
جالب است که پس از مارکس تا دورهای فصول کتابها به همان ترتیب فصول کتاب سرمایه آورده شدهاند.
کارل منگر همانند جونز و مارکس بحث خود را بر علل ارزش کالاها (نظریه ارزش) متمرکز میکند. او ماهیت کالا را رفع نیاز میداند و رفع نیاز است که به کالا ارزش اقتصادی میدهد. میزان مطلوبیت و درجه رفع نیاز کالاها توانایی مقایسه آنها را فراهم میکند.
لئون والراس در کتاب عناصر اقتصاد محض با رویکردی ریاضی محورتر از قبل، ساختار تحلیلی نظریه تعادل عمومی را برای اولین بار مطرح میکند. ابتدا مدلهای مبادله دو کالایی و سپس چند کالایی را بررسی و به این تحلیل تولید و نظام اعتبار و پول را نیز اضافه میکند. البته این کتاب برای همعصران وی بسیار پیچیده بود لذا مورد التفات زیادی قرار نگرفت.
اجورث تحلیل اقتصادی و اخلاقی مطلوبیتگرایی را به زبان ریاضی بیان کرد و اولین کسی بود که منحنی بیتفاوتی را بکار برد. کتاب فراروانشناسی ریاضیاتی 1881 بهحساب لذت و رنج به کمک ریاضیات پرداخت. وی ابتدا سعی کرد بهوسیله ریاضیات و مقایسه اقتصاد با علم فیزیک نحوه استفاده از آمار و سنجش کمی را در اقتصاد روشن کند لذا در این بخش میتوان رگههای ریاضی محور شدن اقتصاد را خیلی واضحتر از گذشته در تاریخ اندیشههای اقتصادی دید. نکته جالب این است که برخلاف امروز سرتاسر کتاب فراروانشناسی ریاضیاتی مملو از بحثهای اخلاقی در کنار اقتصاد است.
آلفرد مارشال مؤسس بسیاری از مفاهیم نئوکلاسیک بود که امروزه حقایق اقتصادی به شمار میروند. تحلیل تعادل جزئی ایستا، کشش بلندمدت و کوتاهمدت، الگوی عرضه و تقاضا و مازاد مصرفکننده ازجمله نظریات او بود. میتوان ادعا کرد تحلیل تعیین قیمت بازار در جریان عرضه و تقاضا، گوهر مطالعات وی بود.
همزمان با بحرانهای بزرگ، آغاز اقتصاد کلان با این مسئله بود که اقتصاد ثبات را موعظه ولی بیثباتی را مطالعه میکرد! لذا اقتصاددانان برای رفع مشکل به فکر مطالعه الگوهای کلان افتادند. ویکسل، فیشر و کینز آغاز گران اقتصاد کلان بهحساب میآیند. بررسی نرخ بهره بازار و نرخ بهره طبیعی و تأثیر آن بر قیمتها، قدرت خرید پول، حجم پول و رابطه آن با تورم و اشتغال مهمترین مسائل این متفکرین بود.
مشهورترین چهره دراینبین کینز بود که بهواسطه کتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» در مقابل قانون سی شهرت بسیاری یافت. اندیشههای کینز در انتقاد به کلاسیکها مشهود است، وی با نقد لسه فر جایگاه دولت را در اقتصاد پررنگتر میکند. کینز نظام اقتصاد را ناتوان در تأمین اشتغال و خودسر و ناعادلانه در توزیع ثروت میدانست. گوهر کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول افزایش مصرف و سرمایهگذاری به کمک کاهش نرخ بهره و ورود دولت بهعنوان تقاضا گر به اقتصاد است. بهزعم کینزین ها این سیاست در دوران رکود، اقتصاد را رشد میداد.
اقتصاد نهادگرا نیز شاخهای از اقتصاد است که تمایز آن پس از جنگ جهانی اول با اقتصاد نئوکلاسیک آشکارتر شد. نهادگرایی به سازمان و کنترل بیش از هر چیز پرداخته و در نقد نئوکلاسیک سعی در تکمیل آن داشته است. نگاه دقیقتر به انسان و رفتار آن در شکلدهی به اقتصاد نهادگرا با دوری از تحلیلهای رایج مثل مطلوبیت و انسان عقلایی شکل میگیرد.
ازنظر وبلن نئوکلاسیک، برای طبقه تنآسا ارزش و هویت را به داشتن مالکیت بیشتر بر ثروت میدهد و نه مصرف و رفع نیاز. البته برخلاف این طبقه، کارگران با مصرف کالاها سعی میکنند خود را به دیگران نشان دهند و هویت یابند. درمجموع میتوان گفت مرور تاریخ گذشتهی مصرف، تولید، انباشت ثروت و مقایسه آن با مصرف نمایشی و ارزشمند شدن ثروت بهخودیخود عصارهی کتاب نظریه طبقهی تنآسای وبلن است.
کتاب تاریخ اندیشه اقتصادی با رویکردی کاملاً متفاوت از آثار دیگر در حوزه اندیشه اقتصادی برخلاف بررسی اقتصاددانان به بررسی آثار آنها میپردازد و سعی میکند تاریخ را ناظر به متون تاریخی بازگویی کند. در همین راستا پانزده اثر فاخر اقتصادی دو قرن اخیر که اندیشه اقتصادی امروزه را تشکیل دادند بهصورت خلاصه آمده است. البته خلاصه کتابها بهصورت گزینشی و گرته برداری آمده و خلاصه کل مطالب را نمیتوان در کتاب یافت. لذا همانطور که مؤلفین نیز گفتهاند مطالعه این اثر بههیچعنوان نمیتواند جایگزین مطالعه آثار اصلی باشد. مؤلف میتوانست پس از اقتصاد نهادگرا به اقتصاد رفتارگرا نیز اشارتی کند چراکه در سالهای اخیر این رویکرد نیز در کنار سایر مکاتب قد علم کرده است. توضیح مختصر در مورد زندگینامه مؤلفین این 15 اثر، خواننده کتاب حاضر را به تحلیلی عمیق در مورد چگونگی شکلگیری نظرات آن مؤلفین نمیرساند اما سیر کتاب و خلاصه گزینشی مطالب آنها به نحوی کنار هم چیده شدهاند که دقیقاً سیر نقد آثار قبلی و ارائه نظریه جدید را میتوان دید.