در مزمت دانشگاهِ پیچ یاب برای آچار!
شما اگر یک پیچی را بخواید باز کنید میگردید دنبال یک آچار مناسب تا پیچ را باز کنید؛ ولی دانشگاه مسیر عکس میرود. اگر روش پژوهش را به آچار و مسائل (امور نظری) و مشکلات اجتماعی (امور عملی) را به پیچ تشبیه کنیم؛ علی القاعده باید برای باز کردن پیچ مشکلات آچار مناسب پیدا کرد؛ ولی هیات علمیهای ما، اساتید و دانشجویان معمولاً یک آچار پیدا میکنند؛ یک روش مقاله نویسی یاد میگیرند و میگردند ببینن چه پیچی با این آچار باز میشه که برای خودشون رزومه دست و پا کنن!تازه این حالت خوبشهحالت بدتر و رایج اینه که به زور میخوان با آچاری که به پیچ نمیخوره اون رو باز کنن. داده آزاری ، داده سازی و هزار کلک!دادهها را آزار ندهیم!با این نظام ارتقای علمی کمی محور و علاقه هیأت علمی به ارتقا برای حقوق بیشتر و در امان ماندن از تورم نتیجه غیر از این میشد باید تعجب میکردیم. من نه با علم مشکل دارم و نه با آچارهای علمی (روش تحقیق) و نه با دانشگاه ولی با خط تولید مقالهای که هیات علمیها با به بردگی گرفتن دانشجو درست کردن مشکل دارم.بگردیم پیچهای اصلی را پیدا کنیم و بببنیم با کدوم آچار باز میشه بریم اون آچار رو پیدا کنیم.تا یک روش رگرسیون، همبستگی، مصاحبه، پرسش نامه، AHP، ANP، تحلیل محتوا و... یاد میگیریم نریم باهاش مقاله بنویسیم! برای مسأله روش پیدا کنیم نه برای روش مسأله پیدا کنیم!