به بهانه گفت و گو در کلاب هاوس
یک مثال در مورد دسترسی به اطلاعات آزاد و گفت و گویی که از دل اون نتایج مثبت بر میاد بزنم. اوباما زمانی که در سخنرانی هایش میگفت با کشور های مسلمان باید رابطه مثبت برقرار کرد و ... در مورد اسلام هراسی. نتایج سرچ مردم بعد این سخنرانی ها و حتی قبلش این بود:
kill Muslims
hate Muslims
و...
در واقع اوباما پند و نصیحت کرده بود
یکبار دیگر اوباما گفت:
بعضی مسلمانان جز ارتش و ورزشکاران آمریکا هستند
بعد این جمله در گوگل سرچ میشد:
Muslims athlet
مسلمانان تاجر اند
برج فلان رو ساخته اند
و...
اطلاعات جدید در مقایسه با موعظه و پند نتیجه مثبت داشت.
گفت و گو و مطالعه میتونه اطلاعات جدیدی به انسان ها بده و اونها رو اخلاقی تر کنه. اما میتونه بدون رعایت اخلاق گفت و گو منجر به ضد اخلاق شود.
پس گفت و گو در بستر اخلاق گفت و گو فیصله بخش نزاع ها، مشکلات و مسائل میتونه باشه...
علاوه بر این، از داستان سخنرانی اوباما این درک میشه که تحریک حس کنجکاوی در مورد وجود ورزشکار مسلمان در آمریکا نسبت به موعظه به امریکایی ها که با مسلمانان خوب رفتار کنید چه تاثیر بهتری داره.
تحول درس اخلاق از طریق مطالعات روانشناسی اخلاق باید اتفاق بیوفته. پاسخ به این سوال که انسان ها را چطور میتوان اخلاقی تر کرد؟