کتاب شاخص های سیاست گذاری مسکن - ایمان عابدی ، محمد سلیمانی
کتاب شاخص های سیاست گذاری مسکن
شاخصهای علوم اجتماعی از سال 1966 در ادبیات علمی جهان وارد شد و امروزه به یکی از ابزارهای اساسی در سیاستگذاری تبدیل شده است. شاخصها ابزار توصیف واقعیتها و تجویز سیاستهای مطلوب هستند. آنها ذیل رویکردهای مختلف علمی و در راستای سیاست مشخصی تولید می شوند لذا خنثی نبوده و پیشفرض ها و دلالت های متفاوتی دارند؛ به همین جهت به نرمی در سیاستگذاری وارد شده و در طراحی نظام اجتماعی دخیل هستند. هیچ سیاستی بدون شاخص و هیچ شاخصی بدون سیاست وجود ندارد. بخش مسکن شاخصهای بسیاری دارد که برای تشخیص مشکلات، پیشبینی وضعیت آینده، ترسیم وضعیت مطلوب، برنامهریزی و ارزیابی سیاستها بکار میروند. سیاستگذاران مسکن ممکن است با زبان شاخصها سیاستسازی و سیاستگذاری کرده یا ناآگاهانه سیاستهای پشت یک شاخص را دنبال کنند. به همین جهت اثر پیشرو میکشد ابتدا به طور عام به شاخصها در علوم اجتماعی و سپس به طور خاص به احصا، دستهبندی و توضیح شاخصهای مرتبط با مسکن بپردازد.
شناخت دقیق مفهوم شاخص مستلزم آشنایی با تعریف، کارکرد، نحوه تفسیر و پیشفرضهای آن است. داده، آمار، شاخص و شاخص مفاهیمی نزدیک به یکدیگر هستند که باید دقیقاً از یکدیگر تمییز داده شوند. پژوهشگران برای بکار گیری شاخصها در بخش مسکن ابتدا باید با خود شاخصها در علوم اجتماعی به نحو کلیتر آشنا شوند. فصل اول این کتاب به همین موضوع اختصاص دارد و هدف آن آشنایی با اهداف، پیشفرضها، نحوه توسعه و استفاده از شاخصهای علوم اجتماعی به نحو کلی است. فصل دوم به طور خاص به شاخصهای بخش مسکن پرداخته است. شاخصسازی تا حد زیادی به ذوق و ابتکار سازنده بستگی دارد و همین ذوق و ابتکار موجب شده محققین طیف وسیعی از شاخصها را طراحی و بکار گیرند؛ برای نمونه تعداد مسکن بهازای هر 1000 نفر، تعداد مسکن نسبت به خانواده و تعداد مسکن نسبت به کل جمعیت حداقل سه شاخص مختلف برای تعیین میزان دسترسی به مسکن است. وجود شاخصهای متعدد در بخش مسکن ازیکطرف محققان را کمک میکند تا توصیف و تبیین بهتری ارائه دهند؛ ولی از طرف دیگر تنوع و تعدد آن میتواند موجب سردرگمی شود. احصای تمامی شاخصهای مسکن در کاربردهای علوم اجتماعی، توضیح نحوه بکار گیری، نحوه تفسیر، ارزشها، پیشفرضها، کارکرد و اهداف هر شاخص در ذیل یک تقسیمبندی منظم بسیار لازم و ضروری است. شاخصهای مسکن را میتوان بر اساس موضوع و اهداف مشخصی که دارند تقسیمبندی کرد و هرکدام را بهدقت توضیح داد تا از خطا در بکار گیری شاخصها جلوگیری شود. فصل دوم این کتاب در نظر دارد برای شاخصهای موجود در بخش مسکن یک چارچوب و تقسیمبندی کاربردی ارائه کند و یکایک این شاخصها را به نحو دقیق توضیح دهد. این اثر میتواند بهعنوان مرجعی برای تحقیقات در علوم اجتماعی و سیاستگذاری بکار رود تا پس از این بتوان شاهد بکار گیری آگاهانه شاخصها در توصیف و تجویز بود. گزارشهای منتشر شده از سوی دولت، مرکز آمار، بانک مرکزی، تحقیقات علمی، اسناد سیاستگذاری، چشماندازها، قوانین، طرحهای مطالعاتی، مقالات و کتابهای مختلف مرتبط با مسکن برای پیشبردن اهداف خود معمولاً ناگریز و ناگزیرند که از شاخصهای مسکن استفاده کنند؛ بنابراین تمام محققان و سیاستگذاران حوزه مسکن مخاطبان این کتاب خواهند بود. همچنین دانشجویان علاقهمند به اقتصاد شهری و منطقهای، اقتصاد مسکن و اقتصاد ایران نیز مخاطب این کتاب هستند.