حل مشکلات و نظام سازی اقتصادی
به نظرم فقه و فقیه با شیوه اجتهاد اصلا نمیتواند به تنهایی چاره مشکلات اجتماعی باشد. خودش هم چنین ادعایی ندارد نباید در دهان فقیه چیزی گذاشت که خود ادعا نکرده . اینکه تجربه کدام نظام و الگو تجویز شود مراحل زیر را میطلبد
۱. توصیف دقیق روابط و سازوکار حاکم در هر الگوی اجتماعی با متخصص علوم تجربیست
۲. تعیین حکم حلال و حرام آنچه در مرحله اول توصیف شده
تا اینجا خود الگو و قرار داد ها و سازوکار آن تعیین حکم می شود.
۳. تفکیک (چیستی) نتیجه مثبت و منفی که کاریست بین رشته ای تلفیقی از اخلاق و دین و علوم اجتماعی. پاسخ به سوال کدام نتایج مطلوب و کدام نامطلوب است. مقدمه ان هم پاسخ به چیستی مطلوبیت است.
۴. تعیین نتایج مثبت و منفی الگوها که بر عهده متخصص علوم تجربیست روشش هم تجربیست
۴. تحلیل هزینه فایده
تعیین اولویت ها و ارزش ها برای موزون سازی نتایج مثبت و منفی الگوهای مختلف باز کاریست تلفیقی
۵. اجرای الگوی عقلانی (بیشترین فایده و کمترین زیان در عین حلال بودن) بر عهده مجری
بنابراین بدون در اختیار داشتن روش تحقیق علوم تجربی و یک دستگاه از جنس فلسفه اخلاق برای تعیین حسن و قبح هیچ نظام اجتماعی را نمی توان ساخت.