شَهدِ سَفَر
شَهدِ سَفَر
عاشورا ساختهی مردمی بود که در گردش چرخ زمانه، تنها جهل مرکب نصیبشان شده بود. جهل به حقیقت و جهل به تکلیف در کنار ارادهی مختار، منجر به شکلگیری جماعتی شد که در نهایت تنها درس عبرت برای دیگران شدند. هنر آن قوم بیوفا تنها نشان دادن مصداق نادانی بود. باشد که عبرت بگیریم.
علم، قدرت، مال و توده چهار عنصر حیات در جامعه هستند، اگر علم بر سه عنصر دیگر حاکم نشود تنها خواب سعادتمندی را برای جامعه میتوان دید. داستانی که در زمان عزیز زهرا، امام حسین علیهالسلام روایت شده خود گویای اوج نادانی این جماعت است. (از پیر مردی سؤال شده بود: علی کیست؟ وی گفت: پدر فاطمه، پرسیدند: فاطمه کیست؟ گفت: زوجه پیغمبر (علیهالسلام) دختر عایشه خواهر معاویه و علی همان کسی بود که در جنگ حنین با رسولالله جنگ کرده است [1]).
برای آگاه شدن مردم، خواص جامعه وظیفه سنگینی دارند. تلاش خواص به احیای بستری میانجامد که سطح بصیرت امت را بالا میبرد. در چنین بستری خواص و روشنفکران وضعیت حال جامعه را نقد میکنند و فضای آرمانی را برای رسیدن به هدف متعالی بهدفعات برای عوام تصویر میکنند. ولی از بد روزگار عزیز زهرا در برههای به سر میبرد که حکومت جور، سلاح نقادی و اعتراض را از خواص جامعه بهزور زر و سیم ربوده و علیه ناقدان سلاح خشم کشیده است. همچنین از این بازی امویان علیه خواص، عوام جامعه نیز بیبهره نبودند و فریب عایدشان شده بود. خواص دربند و عوام در جهل هستند؛ و این بلا را حکومت غاصبی که سرچشمه آن به سقیفه برمیگردد به سر امت اسلام آورد. یزیدیان ظالم و فاسق کمر به نابودی دین بسته بودند. این قدرتطلبان حریص بر دنیا، از اسلام اسم و ظاهرش را هم حراج کردند. حرص و طمع این ظالمان به پیراهن کهنهای هم رحم نمیکند چه رسد به انگشتری شاه کربلا. نتیجه این میشود که امام میفرمایند (فاصبحتم البا لأعدائکم علی اولیائکم) شما کسانی هستید که قدرت تشخیص را از شما گرفتهاند و نمیتوانید دوست و دشمن خود را تشخیص دهید یعنی شما چشم و گوش بسته مثل گوسفند به هر طرف که هدایتتان کنند بیچون و چرا میروید و هیچ اختیاری از خود ندارید. این نتیجهی جهل امت است که امام از آن مینالد و میفرماید شما یک ماه پیش به من نامه نوشتید، چگونه به این زودی زیر آن زدید. پس ویژگی اصلی کوفیان و مسلمان نماها جهل و همچنین حرص، طمع و دنیادوستی بود.
کار تلبیسات دستگاه تبلیغاتی به خارجی خواندن حسین بن علی میانجامد و راهی برای بزرگترین مصلح بشریت جز قیام باقی نمیگذارد. اگر اصلاح امت از پایین و از بدنهی مردمی صورت نگیرد آنگاه اصلاح از بالا و از حکومت تنها راه ممکن برای مصلح اجتماعی است. پاک کردن بزکها از باطل اگر با سخن، منطق و حتی شمشیر میسر نشود، سفیدی گلوی طفلی شش ماهه حق را از باطل تمیز میدهد؛ و این هزینهای است که سرور مصلحان عالم و احیاگر دین محمد میپردازد. اما در این بین شعار "احلا من العسل" تلخی های ظاهری را به شیرینی جاودان بدل میکند. و شَهدِ سفر به امام حسین و اصحابش چشانده میشود.
عاشورا نقطهی شروع اصلاح دین محمد بود و مبلغ و مکمل این حرکت عظیم به رهبری زینب کبری برگهای بعدی تاریخ را ورق میزند. پیام فرقان سالار شهیدان حال باید به دست خواهری که خون حیدر در رگهایش جریان دارد به گوش عالمیان برسد. روزی زینب کبری و روزی مدافعان حرمش پیامآور عاشورا هستند فقط کافی است گوش جان بشنود و چشم دل ببیند.
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم.......... گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود .............ما پشت به سالار شهیدان نکنیم
توابین و مختارها بسیار در تاریخ یکی پس از دیگری نیت کردند سیرهی عملی خود را عاشورایی و خالی از طمع و جهل قرار دهند تا درس بزرگی که قتیل العبرات به عنوان سنت بر جاگذاشته را سرلوحهی زندگی خود قرار دهند. درسی که بر هر گوش حقیقتطلبی زمزمه میکند: زندگی همیشه ارزش زیستن ندارد!!! مرگ باعزت بهتر از زندگی با ذلت و خواری است. زنده ماندن ارزشی بیشتر از نابودی حق، عدالت و چیره شدن ظالم را ندارد. وقتی جان حسین فدای ارزشها میشود سر ناقابل ما چه رویی برای ماندن بر بدن دارد. شاید لازم باشد گاه با خود این چنین حدیث نفس کنیم.
شکافتن پیشانی ارباب، قلم شدن دست برادر، تشنگی، خار بیابان و تاختن اسب یادآور مصیبتهای چهرهی سیاه عاشوراست. گرگصفتانی که دربند هوای نفس بودند، این ورق از تاریخ را بهسختی رقم زدند. خون گریه کردن بر این مصیبت کم است ولی این را توجه کنیم که اشک بر این مصیبتهای تلخ، همراه با شنای در دریای حقیقتطلبی، شیعیان را بر سفینة النجاة حسین سوار میکند. محبان حسین بن علی تا مثل او حقطلب و ظلم ستیز نباشند گریهی آنها با گریهی کوفیانی که زینت دوش نبی را غریب کربلا کردند تفاوتی نخواهد داشت. کوفیان هم در عزای حسین گریستند ولی چه سود؟ امروزه دیگر نه جهل کوفی گونه و نه پشیمانی کوفی گونه جایی دارد. دیگر جای غفلت و ترس نیست. اینجاست که تنها پیوند چهره سفید و سیاه عاشورا، برای محبین حسین کارساز است. چهرهی سفید عاشورا پر از شجاعتها و
دلاوریهاست، پر از زیباییهاست. خضوع درمقابل نعم الامیر است و جانفشانی هفتاد و دو تن یار باوفا برای ارباب دلهاست. این چهرهی زیبای عاشورا مصلح تربیت میکند. تنها چنین پیوندی فرهنگ عاشورا را زنده نگه میدارد. فرهنگ عاشورایی تلفیقی از سوگواری بر سالار شهیدان و اصلاحگری در حد توان است، به این امید که توسل و گریه مشعلی برای روشنی مسیر عبودیت و مقدمهای برای جهاد در راه حق علیه باطل باشد. جبهههای هشت سال دفاع مقدس این نگاه به عاشورا را یادآوری میکند. رزمندگان در اوج معرفت و یقین به راه، الگوی عملشان همین بود: توسل و عمل.
به راستی کدامین عقیده و باور است که باعث میشود اینچنین حوادثی را در عاشورا زیبایی و عشقبازی با معشوق ببیند؟!
نیازی به داستانسراییها نیست! عباس خود برای حسین عَلَمی است که شرمندگی او هر انسان خفتهای را سقای لشگر زمانش میکند. تنها بیان حقایق است که جان خفتهای را بیدار میکند. بیان مکتب بر اساس حقیقت، خواسته و مطلوب هر فطرت بیداری است. تحریفها سرانجام سر از عقاید مسیحیان درمیآورد. آنها معتقدند مسیح کشته شد تا آنها سعادتمند شوند ولی در مورد پاسدار رشید اسلام باید گفت حسین شهید شد تا امتی بیدار شوند و برای سعادت تنها در دریای حقیقت شنا کنند به این امید که با کشتی حسین به قرب الهی برسند؛ و این نقطهی مقابل رفتار مسیحیان خواهد شد؛ و چه عاقبت تحریف شوم است! تحریف و خیالپردازیها ما را باز دچار غفلتها، خفتگیها و جهل میکند و روز از نو، تاریخ تکرار خواهد شد؛ و حسین زمانه بهای جهل ما را خواهد داد.
روزگارِ نبردِ حق و باطل، نبرد یزیدیان و حسینیهاست و گریزی نیست جز دو راه: راه اول راه آگاهی، بصیرت و توکل و راه دوم راه جهل، انتخاب میکنیم یا انتخاب میشویم، نکند جهلمان سبب انتخاب شدنمان بشود.
درس اصلی نهضت امام حسین دفاع از اسلام بود. منطق انسان 250 ساله گواهی بر این مدعاست که همهی ائمه صلوات الله یک منطق عملی و یک هدف داشتند ولی شیوهی آنها متفاوت بود لذا فرهنگ عاشورایی به معنی پیروی از همان منطق ثابت معصومین است. این نگاه موجب میشود شیعیان در هر عصر و زمان بهترین راه برای دفاع از دین را بکار بندند. راه جهاد، شهادت، علم، صلح، هجرت و دعا همه به مقصد میرسد پس با شناخت زمان راه زمانت را بشناس. عاشورا میگوید یزید زمانت را بشناس.
تلاش ما در رسیدن به رضای الهی با نصرت الهی همراه میشود، نصرت الهی دقیقاً شامل پویندهی راهِ شناخت میشود و سعادت را نصیب او خواهد کرد. نیّت خالص در عمل، عقیده راسخ به وعدهی حقتعالی مبنی بر پیروزی نهایی حق، تلاش و توکل راه صحیح را به انسان نشان میدهد. پس نیّت کن ...!!
بارالها
تعظیم روشنیها و زیباییهای عاشورا مصلحانی تربیت میکند که در لشگر مهدی فاطمه سربازی میکنند.
تعظیم این فرهنگ بلند را روزی ما قرار بده ...
آمین