اقتصاد مسکن

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

اقتصاد مسکن

نوشته‌های ایمان عابدی

طنز کلاس اقتصاد کلان

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۲۱ ب.ظ

کلاس اقتصاد کلان
طنز

برگرفته از کانال دکتر محمود اولاد


استاد: امروز به بررسی تأثیر سیاستهای پولی و مالی از دیدگاه مکاتب مختلف می پردازیم. شروع بحث را از منحنی های IS و LM شروع میکنیم. میدانید که IS منحنی است که تمام زوجهای مرتب نرخ بهره و درآمد را نشان می دهد که در آن بازار کالا در تعادل است. (من با خودم: میدانم؟ من که چیزی یادم نیست؟ نکنه آلزایمر گرفتم؟ تعادل چی بود؟ تعادل یعنی چی؟ حالا ولش کن بپرسم آبروم میره بعدا میرم نگاه میکنم ببینم تعادل چی میشه؟ اونوقت بازار کالا چی بود؟ کدوم کالا؟ درآمد کی؟ درآمد من؟ بهره که حرامه؟ بابام ببینه تو دفترم نوشتم نرخ بهره که میکشه منو؟ حالا ولش کن بذار ببینم چی میگه استاد) استاد: منحنی LM تمام زوجهای مرتب نرخ بهره و درآمد را نشان می دهد که بازار پول در تعادل است. (من با خودم: مگه پول هم بازار داره؟ یعنی میشه رفت و پول خرید؟ اونوقت چی باید بدیم در مقابلش؟ نمیدونم والا! شاید خیلی چیزا رو باید بدیم تا پول بخریم. فکر نکنم پول ارزون باشه. شاید بخاطر همین تا حالا بابام منو به این بازار نبرده! امروز میرم ازش میخوام منو هم ببره به این بازار. میگم قول میدم اگه گرون بود نخرم فقط ببینم!) استاد: حالا شکل منحنی IS و LM را میکشیم. منحنی IS به صورت نزولی و با شیب منفی است. منحنی LM به صورت صعودی و با شیب مثبت است. این دو منحنی همدیگر را در نقطه A قطع میکنند. نقطه A نقطه تعادل است. یعنی در این نقطه هم بازار کالا و هم بازار پول در تعادل است. که در آن درآمد معادل y1 و نرخ بهره معادل r1 تعیین میشه. فرض کنید که درآمد اشتغال کامل یعنی Yn در اینجا باشد! یعنی y1 کوچکتر از Yn است. یعنی تولید در اشتغال کامل نیست.(آهان اشتغال کامل را میفهمم یعنی چی! بابام اشتغال کامل داره. صبح که ساعت 6 میره اداره تا ساعت 4 اونجاست. بعدش از اونجا میره با ماشینش مسافرکشی میکنه تا 12 شب. شبها هم میره نگهبانی کارخونه پسرعموش تا صبح. ما فقط ماهی یه بار جمعه میبینیم که مرخصی بدون مزد میگیره میاد پیشمون. خدا رو شکر که بابام اشتغال کامل داره! خدا رو شکر نقطه تعادل بابام روی Yn هست!) ادامه دارد. محمود اولاد. کارشناس اقتصاد




قسمت دوم:

استاد: خب حالا دولت وارد میشه تا درآمد را به درآمد اشتغال کامل افزایش بده (من: سلام گرگ بی طمع نیست! دولت چرا این کارو میکنه؟ نکنه میخواد ...؟ حالا درآمدو میخواد زیاد کنه چرا؟ آهان فهمیدم! میخواد درآمدمون زیاد بشه که بتونه مالیات بگیره ازمون!) هدف دولت ایجاد اشتغال و رسیدن به اشتغال کامل است. برای این کار، دولت باید از سیاست مالی انبساطی استفاده کند. یعنی مخارج خودش را زیاد کند. (نگفتم! آخه خرجشو بیشتر کنه که درآمد من بیشتر نمیشه! حتما میخواد مالیات بیشتری بگیره بعدش! بالاخره باید خرجشو ما بدیم دیگه! حالا نه یه وقت دیگه! بعدشم خب بابا بلد نیستین برید کنار اونیکه بلده بیاد سر کار! اشتغال ایجاد کردن که خرج اضافه کردن نمیخواد! خب به هر استاندارش بگه تو برو 50 هزار تا شغل درست کن بعد صلوات بفرستن خب شغل درست میشه دیگه! تو بعضی کشورها به همین راحتی اشتغال ایجاد میکنن! تازه بعضی استانداراشون عصبانی میشن که چرا برای اونا کم در نظر گرفتن میتونستن عدد بیشتری بگن و صلوات بفرستن شغل ایجاد بشه.) با افزایش مخارج دولت، منحنی IS به سمت راست و بالا حرکت میکند. درآمد از y1 به y2 افزایش می یابد و (استاد در حال رسم شکل و ما هم در حال رسم شکل!) (من: اه! چرا IS من به بالا منتقل نمیشه؟ وای! نکنه درآمد من افزایش پیدا نکنه؟ تقصیر این بغل دستیمه حتما! اصلا رقیب یعنی دشمن! میخواد من بیفتم این ترم! اصلا میخواد من اخراج بشم! ....

ای بابا! خودکارم جوهرش تموم شده نمینویسه! حالا چی کار کنم؟ خودکار نداشته باشم IS به بالا منتقل نمیشه و درآمدم زیاد نمیشه. میگم ما فقیر بدبختا هیچ وقت درآمدمون زیاد نمیشه! همیشه موقعی که باید IS مون منتقل بشه، جوهر خودکارمون تموم میشه! ببین این ثروتمندا! لامصبا همیشه از خودنویس استفاده میکنن بخاطر همین ISشون بیشتر منتقل میشه! اصلا از Yn میره بالاتر! بفرما! حالا از فردا باید مالیات بیشتر هم بدیم! هرچی هم بگیم بابا اون لحظه خودکار ما جوهر تموم کرد، منحنی مون منتقل نشد درآمدمون زیاد نشد! کو گوش شنوا!) استاد: خب اما در این حالت، همانطور که میبینید نرخ بهره افزایش پیدا میکنه و در نتیجه سرمایه گذاری کاهش پیدا میکند که این خود باعث میشود منحنی IS مجددا به سمت چپ و پائین منتقل میشه و کمی از افزایش درآمد کاسته میشه. ( بفرما! نگفتم این سرمایه دارها نفوذی اند! باز کار خودشونو کردن! حالا دولت بیچاره میخواست درآمد ما را بیشتر کنه ها! این نامردا نذاشتن!) اما در بازار پول هم تقاضای سفته بازی پول با افزایش نرخ بهره کاهش پیدا میکند و تقاضای معاملاتی پول با افزایش درآمد افزایش می یابد. (اینجاشو که نمیفهمم. باید به بابام بگم منو ببره بازار پول ببینم چیه اونجا! تقاضاهاش هم فرق میکنه! دیگه تقاضای سفته بازی و معاملاتی چیه؟ ولش کن اصلا! زشته بپرسم آبروم میره! بذار خودم برم ببینم چیه ماجرا!) حالا اگر دولت سیاست پولی هم به کار ببرد و حجم پول را افزایش دهد، در نتیجه، منحنی LM هم شروع به حرکت میکنه. اما جهت حرکت آن بستگی به حساسیت بازار پول به نرخ بهره دارد ( ببین این بازار پول هم یه چیزیش میشه ها! فکر کنم بازار حرامخورهاست که بابا تا حالا منو نبرده! هی میخوان نرخ بهره بره بالا و درآمد ما بیاد پایین! نزولخوارها) درصورت حساسیت پایین بازار پول به نرخ بهره منحنی LM به راست حرکت میکنه و در نتیجه، تعادل جدید در نقطه تلاقی منحنیهای جدید IS و LM ایجاد میشه. در این حالت، همانطور که میبینید درآمد به درآمد اشتغال کامل رسید. (اوه اوه! چه بدبختی کشیدیم ما تا به این درآمد اشتغال کامل رسیدیم!) استاد خسته نباشید (صدای بچه ها – مثل اینکه اونا هم کلی خسته شدن این همه راهو اومدیم تا به اشتغال کامل رسیدیم!)


قسمت سوم
تمرین ذهنی IS-LM
بعضیا خوب بلدند چطوری منحنی IS شان را منتقل کنند و درآمدشون بره بالا. درآمدشون اونقدر میره بالا که نمیشه صفراشو شمرد. نمونه¬اش این م.خ یا ب.ز. فقط فکر کنم وقتی منحنی خودتو منتقل میکنی باید حواست باشه کسی نفهمه! یا اگه نمیشه و میبینی بقیه می¬فهمن، باید کمک کنی منحنی اونا هم منتقل بشه وگرنه کارت با کرام الکاتبینه! فکر کنم به این میگن تابع وابستگی درآمد اختلاسی. احتمالا ترم بعد بخونیمش. نامردا اونقدر منحنی خودشونو منتقل کردن به بالا که هرچی منحنی ما مفلوکا بود زیر دست و پاشون له شد. بخاطر همینم حتی با صلوات هم برامون شغل ایجاد نشد و من مفلوک مجبور شدم بیام فوق لیسانس بخونم. آخه شغل داشتم که میرفتم پی زندگی! الآن زن گرفته بودم و چند تا بچه داشتم. تازه اینجوری به مملکتم هم خدمت کرده بودم و جلوی پیر شدن جمعیت را می¬گرفتم. اصلا هم نگران شغل آینده بچه¬هام نبودم. خب دولت حواسش به همه جا هست کافیه فقط چند تا صلوات اضافی بفرستن! همه میرن سر کار! آخه کی حال داره درس بخونه و امتحان بده! اون دولت هم که بیشتر از 2 میلیون بلد نبود بشمره! هرکاری میخواست بکنه زیر 2 میلیون بود. 2 میلیون مسکن میخواست بسازه، سالی 2 میلیون شغل ایجاد کنه و ... وگرنه چی میشد برا مثلا ایجاد 50 میلیون شغل صلوات میفرستادن بلکه ما هم شغل گیرمون میومد! تازه اونجوری بقول خودشون معجزه رخ میداد و باید می-رفتیم ببینیم از کدوم کشور آدم وارد کنیم. البته فکر کنم اعداد بین 2 میلیون تا 3 هزار میلیارد رو بلد نبودن ها!
نمیدونم شاید وقتی دولت مخارجشو زیاد میکنه، باید حواسمون باشه ببینیم کجا زیاد میکنه بریم اونجا و منحنی¬مونو اونجا انتقال بدیم! یه چیزی مثل پخش نذریه دیگه! شاید بخاطر همینه اونائی که نزدیک دولت خونه دارن زودتر میرسن ولی اونائی که دورترن نمیرسن منحنی شونو انتقال بدن. نگاه کن! اصلا این استانهای دورتر هیچ وقت نمیتونن منحنی¬شونو منتقل کنن. حتی وقتی دولت میخواد این نذریشو ببره اونجا پخش کنه و مثلا اونجا رو منطقه آزادی چیزی میکنه، از قبل یه عده میرن اونجا اتراق میکنن و منحنی خودشونو منتقل میکنن و تا اون بدبختا بفهمن، کار تموم شده و منحنی دیگران رفته بالا!

قسمت چهارم
مذاکره با پدر
- پدر جان! مگه شما نمی گفتین شما هم اقتصاد خوندید؟
- چرا! منم اون موقع ها اقتصاد خوندم ولی خورد به انقلاب و بعدش جنگ و تموم نکردم
- پس لااقل میدونی چطوری منحنی IS رو منتقل میکنن؟ تا حالا اینکارو کردی؟ پس چرا ما درآمدمون بیشتر نشده؟
- آره! چندین بار این کارو کردم اما خودت که میدونی من دست راستم تو جنگ مشکل پیدا کرده بخاطر همین نمیتونم منحنیهای با شیب مثبت را بکشم! همش منحنی LM ام عمودی میشه! خب اینجوری هرچی منحنی IS ام را انتقال میدم، هیچ تأثیری روی درآمدم نداره. فقط بهره وامهایی که باید پس بدم زیاد میشه! بخاطر همین همش دارم قسط میدم! تازه پدربزرگ خدا بیامرزت هم اقتصاد خونده بود. اونم اومد منحنی IS اش رو منتقل کنه همینجوری شد. تا آخر عمرش داشت قسط میداد. الآنم به مامانت نگی من هنوز 20 ساله دارم قسط های اونو هم میدم!
- چه قسطیه که 20 ساله تموم نشده؟
- یادت نیست بابا بزرگت یه وام 25 میلیونی گرفت و ماشین خرید؟
- خب؟ اون که قسط هاش 7 ساله بود؟ تا حالا باید تموم میشد دیگه!
- آره ولی مشکل این بود که سال اول، موتور ماشین جوش آورد. بردیم نمایندگی گفتن جزو گارانتی نیست و باید موتورش تعویض بشه! بابا بزرگ هم یه وام دیگه گرفت که موتور ماشینشو درست کنه. سال بعدش گیربکسش عیب پیدا کرد! خب یه وام هم برای اون گرفت. سال بعدش هم که خودت میدونی! اون تصادف! همشون رفتن به رحمت خدا! تازه محیط زیست گفت اون خرگوشی که بابا بزرگ باهاش تصادف کرده بود و ماشین چپ شد و همشون کشته شدند، جزو حیوونهای در معرض انقراض بوده و بابت اون هم 70 میلیون جریمه شدیم. بیمه هم که گفت تصادف با جانوران در شرح وظایفش نیست و پول بیمه به ما تعلق نمیگیره! الآن پسرم من دارم قسط همونها رو میدم. البته تو این مدت، چند بار هم دستم خورده منحنی IS منتقل شده و نرخ بهره رفته بالا، بانک هم سریع بهره وامها رو به روز کرده. تازه جریمه تاخیر هم گرفت. اون روز هم گفتم بعد 20 سال چقدر مونده یه جا تسویه کنم؟ گفتن تا حالا فقط بخشی از بهره شو دادی و باید 300 میلیون دیگه بدی! حالا حالاها باید قسط بدیم. فکر کنم به عمر من کفاف نده و آخرش تو هم مجبور بشی قسط ماشین بابابزرگت رو بدی.
- ای بابا! اینجوری که خیلی اوضاع خرابه!
- آره باباجان! تو نمیدونی این LM عمودی چه دردیه. وحشتناکه باباجان
- آخه بابا! حداقل اشتغال کاملت رو درست انتخاب میکردی! این چه اشتغال کاملیه که تو داری آخه! صبح تا عصر که اداره ای و عصر هم میری مسافرکشی و بعدش هم نگهبانی آخرش هم هیچی! ببین بعضیا اشتغال کاملشون چقدر باحاله! تو اداره شون که مدیرن و ماهی 27 میلیون حقوق میگیرن. بعدش عضو هیئت مدیره بانک سر کوچشون هم هستن و فقط سالی دو بار که میرن بانک چک پاس کنن، ازشون میخوان حالا که تا اینجا اومدن تا نوبتشون میشه برن تو جلسه هیئت مدیره و آخر سال هم 900 میلیون تومان پاداش میگیرن. تازه نماینده اداره شون تو بورس هم هستن و تو جلسات چند تا شرکت سرمایه گذاری هم میرن و از اونا هم حق جلسه میگیرن. با این همه مشغله، من همیشه می بینم با بچه هاش تو پارک هستن. خیلی وقتها هم که میرن مسافرت خارج.
- چی بگم باباجان! ما اقتصاد خوندیم اونا راهشو بلدن! اگه این دستم اینجوری نبود! اونقدر میزدم تو سر این منحنی LM که افقی بشه! اونجوری گیر میکرد تو دام نقدینگی خودش و منم راحت منحنی IS ام رو منتقل می کردم


قسمت پنجم
تدبیر
امید پسر خوبیه. همکلاسیمو میگم. همیشه به فکر همه هست جز خودش! میخواد به همه کمک کنه. هرچی بهش میگیم تو خودت نیاز به کمک داری به فکر خودت باش زیر بار نمیره. آخه طفلک دو تا دستش هم فلجه! نمیدونم چرا و چی شده ولی فکر کنم در آخرین اسیدپاشی تاریخ این بلا سرش اومده! از دیروز سر کلاس، گیر داده که میخواد کاری کنه منحنی IS همه به بالا منتقل بشه. خب برا انتقال منحنی IS به دستاش احتیاج داره ولی میگه نه نمیخواد! میگه کافیه مثبت فکر کنی و تمام انرژیتو جمع کنی تو چشمات و خیره بشی به منحنیهای IS مردم! حتما جا به جا میشه و میره بالا. میگه فقط باید به چیزهای خوب فکر کنی. مثلا فکر کن الآن شغل داری و کلی پول داری. اصلا فکر کن همین فردا میری یه شرکت میزنی و تولید راه میندازی!
میپرم تو حرفشو میگم مرد حسابی چی میگی؟ مگه به این راحتیه؟ دایی من الآن 5 ساله داره میره شرکت راه بندازه باید از هزار تا سازمان مجوز بگیره هنوز نتونسته اولین مجوزشو بگیره! میره زمین بگیره کارخونه بزنه میگن مجوزت کو میره مجو بگیره میگن کارخونه ات کو بیاییم بازدید!
میگه منفی فکر نکن! هر جور فکر کنی همون برات اتفاق میفته! کافیه فکر کنی هیچ مشکلی نیست همه چی حله! همین فردا میتونی تولیدتو تو بازارهای جهانی بفروشی!
میگم بابا بعضی چیزا دست من و تو نیست که! مثلا ببین الآن تحریمیم جنسامونو نمیخرن. پولامون برنمیگرده؟
میگه حرف نزن! همه چی حله! تو فقط مثبت فکر کن و برو جلو!
میگم تولید تو ایران گرون تموم میشه نمیتونیم با دنیا رقابت کنیم بروکراسیمون زیاده!
میگه اصلا هم اینطور نیست. چشماتو ببند و فکر کن اصلا تورم نداریم. همه چی ارزونه. دلار شده 1000 تاش دو تومن! فقط کافیه چشماتو ببندی و خیال کنی و انرژیتو بدی به چشمات! منحنیت منتقل میشه بالا. باور کن. مشکل ما ضعف باورهامونه. توان خودمونو باور نداریم.
میگم من نمیدونم ولی ما ترکها یه ضرب المثل داریم میگیم پهینن پلو اولماز، دوگینن یاغ آپارار!
میگه اینکه گفتی یعنی چه؟
میگم: با حلوا حلوا گفتن دهن آدم شیرین نمیشه.


قسمت هفتم
مظلومیت
بعضیا خیلی مظلومند. طفلکیا کلی آدم دلش براشون میسوزه. نمونش این معاون مدیر سابق سر کوچه ما! بنده خدا کلی زحمت کشید منحنی LM رو تو حالت افقی نگه داره ها! کلی شناسنامه فوت شده جمع کرد که منحنیه افقی وایسته! بعدش خب تلاش کرد IS شو منتقل کنه! منتقل نشد حداقل ترکیبش عوض بشه! مثلا مصرف جای سرمایه گداری رو بگیره! چی میگفتیم بهش؟ آهان ترید آف! حالا چیزی نشده بود که! همش یه جابه جایی بود! از این جیب به اون جیب! بیمه میخواست چی کار کنه مگه؟ احتکار پول؟ خب اینا گرفتن خوردن چیزیه؟ اتفاقی افتاده؟ والا مظلوم واقع شده! باور نداری؟ از رییس سابقش بپرس؟! البته بنده خدا در مقابل منتقل کننده های دیگه چندان منتقل کننده هم نبود ها!
همش هم تقصیر این اقتصاده با اون IS و LM اش! همش سیاست مالی و پولی! یه بار از سیاست نفتی و دوربرگردونی نگفت! ببین بعضیا سیاستشون نفتی بود؟! لوله نفتو چرخوندن تو سفره خودشون. تازه اونا هم مظلومن کلی بوی نفت تو سفرشونو باید تحمل کنن. والا سخته!
مهندسای ترافیک کلی سیاست دور بر گردان بلدن. هرجا تقاطع بود و ترافیک میتونی دور برگردان بزنی! خب میشه تو اقتصاد هم از این دور برگردانها استفاده کرد! این یعنی سیاست دوربرگردانی! همه چیو میشه دور زد! تحریمو، قانونو، ملتو و خلاصه همه چیو. لازم شد خود دوربرگردونو هم میشه دور زد. تو این دوربرگردونها هم همش باید دستتو بیاری بیرون و سرتو یه سمت خم کنی و کلی مظلوم باشی تا راهت بدن.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی