اقتصاد مسکن

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

نمی‌دانی؟ یادبگیر؛ نمی‌توانی؟ بخواه!! - تقریر حقیقت، تقلیل مرارت

اقتصاد مسکن

نوشته‌های ایمان عابدی

در باب سکولاریسم و حکومت دینی

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۰۹ ق.ظ

با سلام و احترام خدمت شما و با تشکر مجدد از روحیه انتقاد پذیری حضرتعالی


الف.  در تعریفتان از دین چرا آنرا محدود به امور هنجاری می دانید؟

حقیر به نظرم میرسه برای تعریف دین نیاز است این موارد تفکیک و جداگانه تعریف شوند:

دین ۱. دین در مقام ثبوت و حاق واقع نزد خدا

دین ۲. آنچه به پیامبر ص وحی شده

دین ۳. آنچه در قالب گزاره های وحیانی به لسان پیامبر ص  جاری شده (بحث اختلافی: لفظ و معنا کدام یک از طرف خداوند ، جبرئیل و پیامبر است؟) 

دین ۴. دین تاریخی (گزاره هایی که بدست ما رسیده)

دین ۵. برداشت و تفسیر از دین تاریخی

دین ۶. رفتار (گفتار و کردار) دینداران یا نمود بیرونی و تجلی دین ۵

بنده ۱ و ۲ را دین مینامم ولی نمیدانم در کدام کتگوری فلسفی قرارش دهم!

۳و ۴ و ۵ را گزاره دینی می دانم. اگر حضرتعالی ۳، ۴ یا ۵ را تعریف فرمودید بنظرم نمیتوان آنرا صرفا normative دانست!

ب. بنظرم لااقل از جهت تاریخی تحقق هنجارهای اجتماعی دین لزوما وابسته به ایجاد حکومت توسط دینداران نبوده است. امر قضا، خمس، زکات و حتی جهاد بدون حکومت دینی نیز در طول تاریخ و زمان ائمه س تحقق یافته ولی امروزه عملا بین این دو وابستگی تام وجود دارد. اما با توجه به این نکته تنها اثبات می شود دینداران برای اجرای احکام اجتماعی باید تشکیل حکومت دهند. حکومت دینی اما چیزی بیشتر از این است. 

حکومت دینی علاوه بر اجرای احکام اجتماعی ابواب فقهی موجود باید از جهت سایر قوانین، ساختارها، نهاد ها، مجریان و ... نیز متصف به وصف دینی باشد. 

ساختار جمهوری اسلامی نیز بیشتر با آزمون و خطا و تجربه عملی تعیین شده نه لزوما از دل منابع برامده باشد ... 

نقل قول از سعید زیبا کلام : حتی امام مدلی برای حکومت داری، ساختار اقتصادی ، سیاست و... در نظر نداشت

فرموده بودید مشکل در اجرای قانون است و وجود حاکم اسلامی ویژگی اسلامی بودن حکومت را نشان میدهد ولی در اجرای قوانین ضعف داریم

بنده عرض میکنم مشکل در خود قوانین نیز هست 

آیا تمام قوانین اسلامیست یعنی از دل منابع اسلامی بیرون آمده؟ 

خیر بسیاری از قوانین از دل تجربه جهانی و به خصوص غرب بیرون آمده و آن هم ناقص و معیوب🤦🏻‍♂️

به جرات میتوان گفت بیش از آنکه از منابع دینی کمک گرفته باشیم از تجربه کشور های موفق در تمام ابعاد حکومت استفاده کرده ایم ... 

تمام اصلاح ساختار ها و نهاد سازی ها ریشه در غرب دارد، مالیات، یارانه، بودجه، تفکیک قوا، پول، بانک و... همه از دل مدرنیته امده. 

حجم بسیاری از گزارش های رسمی حکومت مثلا در مرکز پژوهش های مجلس و مجمع تشخیص مبتنی بر بررسی تجربه کشور های موفق است

تقریبا هیچ نهاد و قانونی غیر از ابواب فقهی متعارف مثلا در باب حدود در کشور ما دینی (برآمده از دین) نیست

وجود حاکم اسلامی تنها ویژگی دینی ایران است

حتی وقف هم در غرب هست و احتمالا اداره اوقاف هم داره ...


با تشکر از توجهتان🌹🙏


بسمه تعالی

«مختصری درباب دین»

(تقدیم به دوست عزیزگذشته وحال وآینده ودانشجوی گذشته ام،فاضل ارجمندجناب ایمان عابدی عزیز)

نکاتی درباب بخش الف یادداشتتان:

۱.اگرمرادازدین آن امرنزدخداباشدبرای

تصدیق این گزاره هم مشکل هستی شناختیست وهم معرفت شناختی.

هستی شناختی ازاین جهت که بایدثابت

کنیم چنین امری درنزدخداموجودست و

فارغ ازنبوددلیل تنهاراه،تشبیه اراده وادراک الهی به اراده وادراک بشریست

همان غلطی که برخی اصولیین رفته اند

مشکل معرفت شناختی نیزدرگروهمان

مشکل هستی شناختیست.(چگونه فهمیده ایم فهم خدارا؟لابدهمان جمله

ناروای برخی اصولیین که شارع هم أحد

من العقلاءبل رئیسهم!!!)

اگرمرادازدین آن امرنزدپیامبرباشد(غیر

ازلسان اوچنانکه درلسان برخی روشنفکران وعرفاست)باز،الکلام الکلام.

میان تعاریف سیم وچهارمتان تمایزی نمی یابم والبته باتصحیح،تعریف پنجم رامیپذیرم.یعنی:

«بایدهاونبایدهای(فهم شده مجتهداز)

متن مقدس»

تعریف ششم هم که خارج است چراکه

ازمقوله عملست وبحث مادرمقوله نظر.

۲.عطف به یادداشت«پارادایم علم وتاریخ»مبنای مااینست که هرگونه گزاره نقل شده،تاریخیست أعم ازعلم و

دین وفلسفه و...

۳.درموردجمله شمادرباب دسته بندی فلسفی:

فیلسوفان دربابصدق گزاره های دینی

بریکی ازدوموضع اند:

Realism & Non-realism

این حقیرنه چون فرویدوداوکینز امامبتنی برمبنای اصولی تصویب،به

نوعی جزءاقلیت ناواقع گرایانم بااین تفاوت که معتقدم نوای دین به معنای

بایدهاونبایدهای الهی جزازسازمجتهد

برنمی خیزد(البته مجتهدی که صائنا

لنفسه،حافظا لدینه،مخالفالهواه ومطیعالأمرمولاه).


۴.اماچرادین راNormativeمیدانیم؟

بنابرمبنای حقیردرحسن وقبح وبنابراینکه شارع درمقام بیانست(ارائه

طریق لازم درمسیرکمال که بشرعاجزاز

کشف آنست براوفرض است)وبنابراینکه

است و ‌نیست های متن مقدس به طریق بشری(عقلی وعقلائی)قابل سنجش است(چه اینکه مبنای محکم ومتشابه هم همینست)،مابه این تعریف ازدین رسیده ایم.


اجمال مبنای مختاردرقلمرو خبرواحد:

پس خبرواحد(وبالکل،ظنون معتبره)تنهادربایدهاونبایدهامعتبراست

یعنی فقه واخلاق(علی القول به تمایزشان)چه اینکه درغیرایندوبشرعقلی

یاعقلائی ره میپیمایدونیازبه تمسک به

ظن نیست(البته درتعارض علم ودین سخن رفته است)

به عبارتی گزاره های است ونیست صادره ازناحیه شارع مقدس راالبته بااحرازصدورشان الهی میدانیم امادینی

نمیدانیم.


درباب بخش ب یادداشتتان:

امرقضاوجهادو...درغیرحکومت دینی هم اتفاق افتاده اماباکدام مبناوچطور؟

باچه مبنای مشروعیتی درحکمرانی و

تصرف؟انتصابی یاانتخابی یابه زورشمشیر؟


نکته بعدی 

باسلام واحترام

مفهوم«برآمدن ازدین»ابهام دارد.

حقیرباتمام ارادت واعتقادی که به فقاهت دارم وسالیانیست که درآن متعلمم،به دخالت حداقلی فقه در

تنظیم نظامات بشری معتقدم.

فقه،خطوط قرمزراتعیین وتبیین میکند.

فرمولهاغربی باشدیاشرقی مهم نیست

لکن بایدباقامت شرع مقدس،راست بیاید.

فقه نظام سازراعلیرغم بیان برخی بزرگان

نمی فهمم.مگرقراراست فقیه چارت تعریف کرده ونهادسازی کند؟پس دانشگاه چه کند؟

گرچه که تعیین وتبیین خطوط قرمزنیز

تلاشی طاقت فرسامیطلبداماساختن نهادهای یک نظام نه برفقهافرض ونه

حتی فضل است چراکه مبانی آنراندارند.

پس نقش فقاهت درقوانین بشری(برآمده ازعلم)اصلاحیست.

ملتمس دعا🌹🌹🌹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی